خرمگس خال تور بدون سیگار در هوا فالش می خواند

ساخت وبلاگ
اوایل شهریور بود یا اواسط سال نود و شش. دو تا تابلو خریده بود و یک کتاب و سه بسته سای بابا و دستمال کاغذی برای روزهای دلتنگی! گفتم نمی شود که همینطور پا روی پا گذاشت و نگاه کرد که کدام کلاغ اول دخل آن یکی را می آورد. حرف نزد. همینطور روی پله نشسته بود و دستمال را توی دستش فشار می داد. گفتم هنوز تصمیمش را نگرفته؟ سر تکان داد که نه. بعد یک دستمال دیگر برداشت و آن یکی را که خیس عرق شده بود انداخت وسط خرمگس خال تور بدون سیگار در هوا فالش می خواند...
ما را در سایت خرمگس خال تور بدون سیگار در هوا فالش می خواند دنبال می کنید

برچسب : خوانده, نویسنده : babsolution7 بازدید : 270 تاريخ : پنجشنبه 16 شهريور 1396 ساعت: 18:27